خسته ام
خسته ام دیگر ازین فریاد هاخسته از بی مهری و بی دادهاخسته از دلبستگی و یاد هاخسته از شیرین و از فرهاد هاخسته ام از این همه دیوانگیخسته از نادانی فرزانگیخسته از این دشمنان خانگیخسته ام ازین همه بیگانگیخسته ام از گردش چرخِ فلکخسته از تنهایی و شب های تکخسته از ایمانم و تردید و شکخسته از دیو و دَد و دوزو کلکخسته ام دیگر ازین آوارهاخسته از سنگینی دیوارهاخسته از ظلم و بد و آزارهاخسته از بی یاری بیمارهاخسته ام از تابش مهر و قمرخسته از نامردمی های بشرخسته از بی فطرتان بی هنرخسته ام از خستگی ها، بیشتر�خسته ام، خسته ام
�
چهارشنبه 3 اسفند 1390 - 4:16:45 PM